باید هنر دوست داشتن را در روابط زناشویی پدید آورد. بسیاری از همسران - پیش از ازدواج و پس از تشکیل خانواده - به عبارت «دوستت دارم» را بر زبان می آورند، در حالی که به ژرفای آن پی نبرده اند. گویی، علاقه ساده ای را طرح کرده و برای دل خوش کردن نامزد یا همسرشان به کار برده اند.
 
اگر مردان به اعماق این جمله کوتاه در قلب زنان پی ببرند، بی گمان نوعی هماهنگی میان جان خود و جان همسرشان ایجاد کرده اند. در حقیقت، دوست داشتن هنری است بزرگ و تأثیرگذار.
 
بدین هنر یا هنرمندی نمی توان دست یافت، مگر اینکه جایگاه بلند عشق در قلب و روان انسان به دست آید. همسرانی که کانون خانواده شان را بر پایه دوست داشتن استوار ساخته اند، از هیچ کوششی برای سعادت همسر و سلامت شخصیت وی دریغ نخواهند کرد. بی تردید، هنر دوست داشتن نصیب کسانی می شود که خود و دیگران را شناخته اند و انسانیت را در گفتار و کردارشان پاس داشته اند.
 
تاکنون در جاده هنر دوست داشتن چه گام هایی برداشته ایم؟
اگر موانعی بر سر راه دوست داشتن همسرمان دیدیم، باید آن را با تدبیر و مهارت خویش از میان برداریم؟ مشاهده برخی روابط همسران، به دست می دهد که برخی تظاهر به دوستی یا دوست داشتن می کنند. زنان یا مردان فریب کار، مدتی موفق هستند، اما سرانجام ناگزیر از اعترافی تلخ خواهند بود. تا کی می توان پرده ای روی نفرت به همسر خویش کشید؟ آن گاه که همسر را در انجام وظیفه های عاطفی و جنسی بی اعتنا ببینیم، داوری مان چه خواهد بود؟
 
رفتار هر همسری، نشان دهنده شخصیت سالم یا ناسالم اوست. پاره ای زنان ادعای دوست داشتن همسرشان را دارند، در حالی که به خاطر فرزندانشان پیوندشان را حفظ کرده اند. در واقع، آنان فرزندانشان را دوست داشته اند.
 
آیا برخی از اینان دیر یا زود به خیانت نخواهند گرایید؟ اگر همسری در خانواده، همسرش را محور عواطف درونی اش قرار ندهد، خواه ناخواه سراغ دیگران خواهد رفت. بنابراین، دوست داشتن همسر را باید هنری در جهت سلامت شخصیت و مصونیت خانواده به حساب آورد. چنان که پرونده های اختلاف در زناشویی به دست می دهد، بسیاری از زنان یا مردان سعی دارند با نقاب دوست داشتن، خویشتن را در میان دوست و آشنا و خویشاوند سربلند و موفق جلوه دهند. باید دانست، آسیب هایی که از رهگذر ادعا یا تظاهر به دوست داشتن، به خانواده و روان بزرگ و کوچک وارد می آید، جبران ناپذیر است.
 
چنین همسران دو رنگی نمی توانند پی‌آمدهای دروغ و فریب خویش را در ارتباط با شخصیت و رفتار همسر و دختر و پسرشان انکار کنند. خواه ناخواه، دو رویی چون موریانه ای در چنین خانواده هایی پدید آمده و سپس تکثیر می شود.
 
از این رو، باید مراقب حرکت های عاطفی و رفتاری خویش باشیم و هرگز با اظهار دوست داشتن دروغین خانواده مان را آسیب پذیر نسازیم. پنهان کردن نفرت به همسر، راهکار درستی نیست. بسا مردان و زنان دو رویی که در میانسالی، ناگهان تک و تنها گشته اند و جسم و جان خود را طعمه بیماری های درمان ناپذیر دیده اند.
 

راستی در گفتار و کردار

بها دادن به راستی، بها دادن به خویشتن خود و دیگران است. گروه های اجتماعی، که خانواده، واحدی از آنها به شمار می آید بر پایه راستی شکل گرفته اند و در زندگی انسانها تأثیر می گذارند. نباید تردید داشت که پایداری هر گروه کوچک یا بزرگ انسانی، در گرو اعتماد متقابل است.
 
آیا می توان بدون راستی در گفتار و کردار اعتمادسازی کرد؟ همسران جوان، باید راستی را آیین زندگی و زناشویی شان سازند. راستی، یک اندرز ساده و خشک اخلاقی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت. بود و نمود راستی در سخن ها و رفتارها، اعتماد و محبت زنان و مردان به یکدیگر را فراهم می آورد. کسی که به راحتی آب خوردن، به همسرش دروغ می گوید تا خود را از محاصره پرسش های به جا و بی جای او برهاند، آیا به فرجام کار و رفتار خود اندیشیده است؟ در واقع، آن گاه که راست و دروغ گفتار آشکار گردد، همسر را به استفاده کردن از ابزار دروغ تشویق کرده ایم؟
 
وقتی با دروغ گفتن، خود را از نگاه همسر مان پنهان می کنیم، ممکن است او نیز به شیوه نادرستی ما رفتار کند و خود را از نگاه ما پنهان سازد. دروغ گفتن هنر نیست و با ابزار دروغ نمی توان خود را پاکیزه و آراسته و طبیعی جلوه داد. ضد و نقیض های سخن های انسان دروغگو، واقعیت پنهان را هویدا می سازد. همسرانی که عادت دارند دیر آمدن به خانه را با دروغی توجیه کرده، خود را از شر سرزنش و بدگمانی همسرشان نجات دهند، دیر یا زود متوجه می شوند که آب در پی بنای اعتماد همسرشان انداخته اند. بنابراین، با دروغ گویی‌های خویش، سبب رشد بدگمانی و بی اعتمادی همسرمان نشویم. شاید دروغی در موردی، سبب رهانیدن کسی از خطری باشد یا مصلحتی در آن نهفته باشد.
 
اگر سعدی، دروغ مصلحت آمیز را بر راست فتنه انگیز ترجیح داده، فقط خواسته استثنایی را طرح کند. سعدی در آثارش، از راستی در گفتار و کردار، سخن و سفارش بسیار دارد متأسفانه، برخی همسران عادت به دروغگویی دارند، نه عادت به راستگویی. آنان می پندارند که راه رهایی از مخمصه هایی که بر اثر اشتباه های خود گرفتار آن شده اند، دروغ است.
 
این گروه از همسران که میانه ای با خردورزی ندارند، با فریب کاری شان، خورشید محبت را در کانون خانواده خاموش می کنند. هیچ کس همسر دروغ گو را دوست ندارد و اندک اندک راهش را از او جدا می کند. نباید از یاد برد که پاره ای از همسران، از سادگی دل و خوش باوری همسران خویش سوء استفاده می کنند. آنها حتی گمان نمی کنند که زمانی همسر خوش باورشان در شک بیفتد و به ناراستی گفتار و رفتارشان پی ببرد. آنان باید بدانند که فروغ دروغ از راستی است و دروغ، هرگز روشنایی ندارد.
 
اگر مسأله آموزش رفتاری پدران یا مادران دروغگو را طرح کنیم، به دست می آید که روش نادرست دروغ همسران، چه پی‌آمدهای ناپسند و زیانباری برای سلامت شخصیت دختران و پسران خواهد داشت. در سنجش خانواده های راستگو و دروغگو به دست می آید که راه کج دروغ، پرونده های بسیار و پر حجمی را به خود اختصاص داده است.
 
منبع: بایسته های زناشویی، ابوالفضل هدایتی فخر داوود، قم: موسسه بوستان کتاب، 1393.